Showing posts with label Joseph H. Lewis. Show all posts
Showing posts with label Joseph H. Lewis. Show all posts

Wednesday 17 November 2010

Noirmeisters, Part III: Masters

شـاعـرانِ ظـلـمت: راهـنـماي كـارگـردانـانِ ‌نـوآر، بخش سوم
اساتيد




جوزف اچ لوييس
از بين هشت فيلم نوآر اعلايي كه ساخته، و روز به روز بر ارزش و اعتبار آن‌ها افزوده مي‌شود، الگوي ابدي فيلم‌هاي عشاق محكوم به مرگ در ديوانه اسلحه (1950) ريخته شد و شرح زشتي و تاريكي مطلق در كمبوي بزرگ (1955). اين لوييس بود كه به ما نشان داد پايان شبِ سيه، سياه است.
ژاك تورنر
او كارگردان از دل گذشته (1947) است، به اضافه دو نوار ديگر و يك نوار گوتيك زنانه و دو فيلم ترسناك براي ول ليوتن كه در نگاه بعضي نوآر قلمداد مي‌شوند. قهرمان واقعي تمام اين فيلم‌ها خود تاريكي است و تورنر واقعاً به آن ايمان داشت.
رابرت وايز
اگر مصالح كار خوب، يعني فيلم‌نامه و بازيگر قابل اعتماد، در اختيارش مي‌گذاشتند، غيرممكن بود فيلم بدي بسازد. در نوآر از استانداردهاي هميشگي خودش هم فراتر مي‌رود و به يك استاد مسلم تبديل مي‌شود، چه در نوار مسابقات بوكس فريب [Set-up] (1949) و چه در يكي از آخرين نوآرهاي مهم سينماي آمريكا عليه فردا (1959). معمولاً فيلم‌هاي او به خاطر نقطه ديد زنانه (قاتل مادرزاد، 1947) و اشارات اجتماعي دقيقشان (مجازات اعدام در مي‌خواهم زنده بمانم و تبعيض نژادي در عليه فردا) گهگاه از كارهاي بقيه اساتيد ژانر يك سرو گردن بالاتر قرار مي‌گيرند.
وينسنت شِرمن
شرمن چهار سال پيش در 100 سالگي مرد و اين حرفه‌اي كاركشته و با ذوق عصر دي وي دي را ديد و انبوهي مصاحبه و گفتگو از خودش– به‌خصوص براي شش نوآري كه ساخته – به جا گذاشت. شاهكار او دوزخيان نمي‌گِريند (1950) با بازي جون كرافورد است كه ميلدر پيرس را با خشونت، واقع‌گرايي و زيبايي دوچندان باز‌آفريني كرده.
فرانك تاتِل
غيرممكن است شيفته فيلم نوآر باشيد و جايي در فهرست كوتاه يا بلند فيلم‌هاي محبوبتان از فرانك تاتل اسمي برده نشود و به ياد يكي از تراژيك‌ترين ضدقهرمانان نوآر، آلن لد در سلاح كرايه‌اي (1942)، نيفتيد. بعد از اين كه تعليق (1946) را مي‌بينيم، تازه درمي‌يابيم كه دنيا واقعاً دست كيست! حيف كه تاتل قبل از راه افتادن بساط مطالعات سينمايي در 1963 از دنيا رفته بود وگرنه اين حرفه‌اي فراموش شده هوش از سر همه مي‌برد.

Saturday 30 May 2009

The Invisible Ghost


جوزف اچ لوييس در مونوگرام، بخش اول
اگر اسم مسخرۀ اش بگذريد، اين فيلم بي نهايت ارزان كه فقط در دو اتاق مي گذرد نشانگر استادي محض جوزف اچ لوييس در يكي از فيلم هاي اوليه اش براي مونوگرام است. اما اين داستان بي سرو ته و پر از زوائد، كه با وجود وصله پينه هاي و داستان هاي فرعي فقط 65 دقيقه طول كشيده، ميزانسني دقيق از كارگرداني صاحب سبك به نمايش مي گذارد.
فيلم تلاشي براي نمايش دادوستد ميان مردگان و زندگان است. اما بر خلاف فيلم هاي ترسناك ديگر كه آزادانه مردگان را از زير خاك بيرون كشيده و به مواجهه با زندگان مي فرستند، در اين فيلم هيچ مرده اي واقعاً مرده نيست يا از قلمرويش باز نمي گردد. لوييس تلاش مي كند تا براي هر كدام از مشابهت هايي كه ميان يك شخصيت و مردۀ متقابلش وجود دارد دلايلي عقلاني بياورد. قلمروي او براي نشان دادن مرزهاي باريك ميان عقل و جنون و زندگي و مرگ دو سه اتاق محقر بيش نيست كه در آن بلا لوگوسي يكي از باشكوه ترين بازي هايش را در نقش يك مطرود جنون زده و جنتلمني اشرافي كه نيمه شب به قاتلي بيمار بدل مي شود، را انجام داده است.
كسلر (لوگوسي) تصور مي كند زنش كه سال ها پيش به او خيانت كرده مرده است، ولي زن زنده است و تحت مراقبت پيخدمت كهنسال او قرار دارد. زن شب ها پشت پنجرۀ اتاق كسلر ظاهر مي شود و كسلر تحت تأثير اين صحنه – كه آن را بازگشت زن از جهان مردگان مي داند- دچار خلسه شده و به آدمكشي دست مي زند. كسلر در يكي از اين خلسه ها پيشخدمت مو طلايي اش را مي كشد اما نامزد دخترش كه با پيشخدمت بي وفا سر وسري داشته، متهم به قتل شده و اعدام مي شود. شبي درخانه را مي كوبند و كسي كه درآستانۀ در ظاهر مي شود همان نامزد مرده است. اما در واقع او برادر مردي است كه اعدام شده و آمده تا دختر را ببيند (مي توانيد جسارت اين فيلم B در بازگرداندن مردگان به طرح داستان را اين جا ببينيد). قتل ها آن قدر ادامه پيدا مي كند تا پليس و كسلر بفهمد كه قاتل كيست. در انتها زن كسلر واقعاً مي ميرد، درست مثل اين كه هرگز زنده نبوده است و كسلر با همان وهم ها و هراس هايش خانه را ترك مي كند.
لوييس به سادگي با گذاشتن دوربينش در پشت شومينه خانه و زندگي كسلر را بر آتش نشان مي دهد، آينه ها در ميزانسن فيلم مانند ترجيع بند در يك شعر به كار رفته اند. در دنياي به فاصلۀ ميان مردگان و زندگان فقط انعكاسي در يك آينه است. حتي پيش از لوراي اوتو پره مينجر پرترۀ يك زن آغاز و پايان فيلم را رقم مي زنند و بلا لوگوسي مردي است كه با اين پرترۀ خاموش عشقش به زني مرده را زنده نگاه مي دارد.
مشخصات فيلم:
The Invisible Ghost (1941)
Dir: Joseph H. Lewis
Writers: Helen & Al Martin
Cinematography:Marcel Le Picard
Editing: Robert Golden
Music: Lange and Porter
cast:
Bela Lugosi (as Mr. Charles Kessler)
Polly Ann Young (as Virginia Kessler)
John McGuire (as Ralph Dickson/Paul Dickson)
Clarence Muse (as Evans)
Terry Walker (as Cecile Mannix)
Betty Compson (as Mrs. Kessler)
62 mins/ B&W